اعتبار....
هویت مرا حقوق مچاله ی یک ماه برچسب میزند
مطین و با وقار .... رذل و اسمان پلاس
زود تر مرا بفروش
آن قدر بیگاری کشیده ام
آن قدر زنجیر به پایم هست
که تا دیر پای عمر برده باشم....
وقتی به چشم میبینی حیات من
دسته ی کش خورده ی اسکناسی فشرده است
در جای یک خود اگاه انتخاب کن
اخلاق را در بطنی از لزوم نهان
هر جرم مجاز قانون را کنون ارتکاب کن
من یک گسست در هستی ام یک خشکگاه
در سیلابی فراروی دونده و لگام دار
محدود به سوق های رودخانه
هر سوی میخواهد کشد این ماهیان نازک بال
وقتی که کویر وجود من
خشکاند تمام لایه های حوالی جسم را
دیگر خیال اسوده ی موج را نخواهی شنید
واگیر اتش بیماری ام بدون شک
صد ها رها میکند به فریاد انتقام
در رعب انتخاب
زودتر بفروش مرا.....
نظرات شما عزیزان:
لاااااااااایکممنونم ازحضورت
.: Weblog Themes By Pichak :.